جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بازنمایی مفهوم «ارتباط«

زمان مطالعه: 6 دقیقه

»نه «واژه ها» نه «تصاویر» بل، «باورها» کلید معمایند. . .«!

قبل از هرچیز طرح این سئوال طبیعی به نظر می رسد که اساسا منظور از واژه ی کلیدی «ارتباط» در تعلیم و تربیت نامرئی چیست؟ تعاریف جهانی و شناخته شده ی آن کدامند؟ رابطه ی بین نماد و پیام، ظرف و مظروف و گیرنده و فرستنده در قلمرو تعلیم و تربیت نامرئی چگونه است؟

واژه ی «ارتباط» از نظر لغوی واژه ای است عربی از باب افتعال که در فارسی به صورت مصدر به معنای پیوند دادن، ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معنای بستگی، پیوند، پیوستگی و رابطه، به کار می رود.(1)

ارتباط را می توان فرایندی دانست که در جریان آن، فرستنده با گیرنده از طریق نشانه های کلامی و غیرکلامی به صورت مستقیم و غیرمستقیم به قالب تبادل افکار، احساسات، باورها و نگرش ها می پردازد.

پاره ای از جامعه شناسان، ارتباط را «عبارت از فن انتقال اطلاعات و افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر» دانسته اند.(2) به طور کلی هر فرد برای ایجاد ارتباط با دیگران و انتقال پیام های خود به آنها از وسایل مختلف استفاده می کند، به طور مثال وقتی انسان با نگاه و یا لبخند، خوشحالی و نشاط خود را به دیگری نشان می دهد، نوعی ارتباط برقرار کرده است بدون اینکه آن احساس یا حالت را در قالب کلام به طور عمدی بیان کند. به تعبیر مالینوفسکی؛ مفهوم و معنی در دل کلمات نهفته نیست. بلکه معنی در اوضاع و احوال اجتماعی، وضع ادای کلمات ساختمان جمله، اثر کلمات مجاور بر یکدیگر و ده ها عامل دیگر نهفته است.(3)

آنچه که مقصود ما را از این نوشتار تعقیب می کند جنبه ی «غیرکلامی» ارتباط و ابعاد نمادین آن است که به نظر می رسد لازم باشد تعریف هایی کوتاه و گویا از پاره ای دیگر از جامعه شناسان درباره ی مفهوم چندگانه «ارتباط» چون «لاندبرگ«، «شراگ» و «لارسن» نقل کنیم. این دانشمندان بر این باورند که: «ارتباط عبارت است از انتقال معانی یا پیام از طریق نمادهایی چند«. به نظر این سه دانشمند، زمانی که انسان ها از طریق نمادهای مختلف بر یکدیگر تأثیر می گذارند در واقع در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته اند. به عبارتی دیگر تأثیر معنی دار ارتباط «بین فردی» متضمن درک متقابل نمادهایی است که در جریان ارتباط برقرار می گردد.

پس آنچه که در این نوع ارتباط مهم است، «انتقال معانی از طریق نمادها» است. نمادهایی که ممکن است از جنس غیرکلامی باشد. یعنی از

جنس نگاه، از جنس ایماء و اشاره، و یا از جنس اشکال و تصاویر و علایم دیگری که هرکدام متضمن انتقال پیام مورد نظر است. زیرا ارتباط غیر کلامی عبارت است از کلیه پیام هایی که افراد علاوه بر خود کلام، به صورت نمادین و غیر لفظی مبادله می کنند.

از منظر ارتباط شناسان بزرگ، نماد از مفاهیم بسیار مهم و بلند در قلمرو جامعه شناسی و علم ارتباطات است. قدیمی ترین، جامع ترین و پایدارترین ابزار معنایی ارتباط در قلمرو فرهنگ آدمی، نمادها و نشانه های «غیر کلامی» است که فراتر از زمان و مکان و آزاد از محدودیت های دوره های تاریخ در همه جوامع وجود داشته است، و روز به روز بر اهمیت و تأثیر شگرف آن نیز افزوده می شود.(4) جامعه شناسان بر این اعتقادند که؛ «ارتباط انسان ها هرگز بدون نماد امکان پذیر نیست«. در بسیاری از موارد ماهیت ارتباط خود تحت تأثیر نمادها قرار می گیرد. «برای مثال یک «پرچم«، نمادی است از ویژگی های ملتی که در مراسم مختلف مذهبی، ملی، فرهنگی، هنری آن را به نمایش می گذارند. و هر رفتاری و هر عملی نشانه ای از نمادی است که از روزگاران پیشین بر جای مانده و مظهر ابدیت، یکپارچگی، اشتراک، تفاهم و اصالت یک قوم یا یک ملت است. این نماد است که پیوند نسل ها را ممکن می سازد و هر واژه ای بیانگر یک فرهنگ می شود و هر نشانه ای در بردارنده اسطوره ای جاودانه و ماندنی در تاریخ آن قوم می گردد.«(5)

بدینسان، واژگان، تصاویر، صداها (موسیقی) و اشکال مختلف در نمادی از فرهنگ دیرینه پنهان است که به حسب ظرفیت زمانه و شرایط و موقعیت های فردی و اجتماعی قابل مطالعه اند. طبیعی است که پیام رسان و یا فرستنده پیام در هر نقشی که نمود گرفته است باید از این معانی و مضامین مطلع باشد تا در فرآیند پیام رسانی از آن در موقعیت های مناسب بهره گیرد.

در بین جامعه شناسان بزرگ تأثیر یافته های محقق بزرگی چون «مید» در این زمینه بسیار مهم بوده است، او بر ماهیت «نمادین» رفتارهای آگاهانه و هوشمندانه تأکید دارد. به نظر او اگر مفهوم «من» از طریق واکنش در برابر افعال خویشتن – از دیدگاه آنان که در جریان کنش و واکنش با آنها قرار می گیریم – شکل می پذیرد، این امر فقط از طریق اتخاذ نقش دیگری تعمیم یافته و در جریان کاربرد نمادهای معنی دار صورت می پذیرد. از این رو، نماد بیش از یک انگیزه ی جانشین و بیش از یک محرک صرف برای پاسخ شرطی یا بازتابی است. چه، بازتاب شرطی، بین پاسخ به یک محرک جانشین صرف، نیاز به آگاهی ندارد و حال آنکه پاسخ به یک نماد متضمن آگاهی است.(6) و از این منظر است که می توان فرق بین تعلیم و تربیت از روی عادت و روش های شرطی با تعلیم و تربیت معنی دار و انسانی و براساس شیوه های خلاق و فعال را با شفافیت بیشتری نشان داد.

بنابراین، آنچه که گفته شد بیانگر این نکته مهم است که راز و رمز استفاده از «نماد» در ارتباطات «بین فردی» یک امر تعاملی و ادراک دو جانبه بین گیرنده پیام و فرستنده ی پیام است. همین معنا در قلمرو تعلیم و تربیت و در تعامل مربی و متربی، معلم و متعلم جایگاه ویژه ای می یابد. اینکه در شرایطی که برای مربی استفاده از نمادهای کلامی مقدور نیست و یا از نظر اثرگذاری نافذ نیست، چگونه بتواند از ارتباط نمادین و نامرئی برای انتقال پیام ها و مفاهیم آموزشی و تربیتی خود بهره گیرد. البته این بدان معنی نیست که هریک از مربیان و معلمان باید این زبان را آگاهانه و مستقیم بکار گیرند تا بتوانند براساس اصول و فنون ارتباط شناسی و هنر انتقال پیام از طریق نمادها در رسالت تربیتی خود موفق گردند، بلکه منظور توجه دادن مربیان و معلمان به ابزار و یا امکان دیگری از فرآیند تربیت است، تا راهی برای برون رفت از بن بست روش های تربیتی بیابند.

ارتباط در همه ابعاد پنهان و آشکار، کلامی و غیرکلامی آن، زمینه ساز رشد و تحول آدمی است. چه، انسان بدون ارتباط نمی تواند به مراحل تحول خویش دست یابد. ما با دیگری و دیگران خود را می شناسیم. با پی بردن به وجود دیگری است که به وجود خود آگاه می شویم. تنها با درک هویت دیگری و دیگران است که به هویت خویش هوشیار می شویم. آدمی برای اینکه خود را بفهمد، خود را بیابد و به خود هوشیار گردد باید با «خود«های دیگر مرتبط گردد.

جامعه ی انسانی بدون ارتباط، یعنی بدون فرهنگ، بدون هویت و بدون معنا. هر قدر ارتباط بین فردی افراد زیادتر باشد و گستره ی تعامل اجتماعی آنان فزونی یابد، گستره ی شناخت افراد آن جامعه از خود بیشتر می گردد. به عبارتی دیگر گستره ی تحول هرکسی بستگی به گستره ی شناختی است که از هویت دیگران دارد.

در واقع، اگر بدانیم که چه کسی نیستیم، بیشتر متوجه خواهیم شد که چه کسی هستیم. و اگر بدانیم که چه کسانی نیستیم به هویتی عمیق تر و پایدارتر از اینکه چه کسی هستیم دست می یابیم. پس هر قدر دامنه ی ارتباط ما با دیگران بیشتر و متنوع تر باشد، ارتباط ما با لایه های نامکشوف خودمان بیشتر می شود. ظرفیت کشف هویت خود بستگی به تجربه هویت دیگران دارد. تعداد افرادی را که می شناسیم و خود را از آنها متمایز می کنیم به ما کمک می کند تا پهنه ی شخصیت و کرانه هویت خویش را گسترش دهیم.(7) در تعامل با دیگری و دیگران است که ثبات، یکپارچگی و دوام و پایداری هویت ما تضمین می شود.

با تکیه بر این برداشت از مفهوم ارتباط، مربیان و معلمان به این نکته بیش از پیش واقف می گردند که ارتباط معنی دار هنگامی برقرار می گردد که ذهن گیرنده ی پیام (متربی) و ذهن پیام دهنده (مربی) در یک جریان «هادی» با یکدیگر مرتبط گردند. در غیر این صورت تربیت و یا انتقال پیام مورد نظر عایق و نارسا باقی می ماند. به همین علت است که بسیاری از تبلیغات و آموزش های فرهنگی با شکست مواجه می شود، یعنی بین «درون داد«ها و «برون داد«های آن ارتباط معنی داری برقرار نمی شود. این فقدان ارتباط در فعالیت های تربیتی مدارس بیش از هر چیز آشکار است. آنجا که بین آنچه مربی «قصد» می کند با آنچه متربی «کسب» می کند نه تنها رابطه ای وجود ندارد بلکه غالبا نتایج وارونه ای را بدنبال دارد.


1) جامعه شناسی ارتباطات، دکتر باقر ساروخانی، انتشارات اطلاعات، تهران، ص 19.

2) وسایل ارتباط جمعی، کاظم معتمدنژاد، ص 36.

3) به نقل از مقاله ی نگاه معنی شناسی کاربردی در تحقیقات ارتباطی، دکتر امید مسعودی.

4) برای مطالعه بیشتر به کتاب «انسان و سمبول هایش«، اثر روان تحلیل گر معاصر، گوستاو یونگ مراجعه شود و نیز کتاب «نمادها و نشانه ها«، تألیف آلفرد هوهنه گر، ترجمه علی صلح جو، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال 1360.

5) »بودلر» در «یادداشت های تازه درباره ی ادگار الن پو» می نویسد: از طریق شعر است که چشم جان شکوه و زیبایی آن سوی گور را می بیند. «بودلر» می افزاید که وقتی شعر نابی اشک به چشم می آورد خود مؤید این واقعیت است که خواننده خود را در جهانی بی سامان تبعیدی حس می کند و مشتاق آن است که در همین جهان بی درنگ به بهشتی که بر او فاش شده دست یابد. «مالارمه» در جمله ی معروف دیگری گفته است «همه ی هدف شعر ایجاد تصور ناب است، فارغ از هر تداعی آشنا یا ملموس«. بنابراین زبان شعر که همان زبان «نماد» است راهی است برای رهایی، بالندگی و باروری اندیشه ی انسان«. (سمبولیسم، چارلز چدویک، ترجمه ی مهدی سحابی، نشر مرکز(.

6) همان منبع، ص 122.

7) ر. ک. «اریک اریکسون» درباره ی مراحل تحول و رشد روانی، اجتماعی آدمی، مرحله ی تحول «هویت» در کتاب «روان شناسی شخصیت«؛ دکتر علی اکبر سیاسی، انتشارات دانشگاه تهران.