»مولوی«
عمل چیست؟ عین معانی شدن
»بیدل«
دانی که چرا؟
»آن که بی تصمیم نیکی می کند مصمم ترین نیکوکار است«
زیرا به واقع نیک بودن، بی انتظار پاداش و بدون چشم داشت، عین فرزانگی است.
و آن کس که به امید چشم داشت و در پی انتظار و توقع به انجام کار نیکی برآید، از حظ نیکی و وجد نیک بودن و نشاط نیک شدن محروم می گردد.
اما آن که محبت می کند به امید آن که دیگران نیز به تلافی برخیزند، در قدرت مهرورزی کم ترین است.
آن که هدیه می دهد تا دیگری را به جبران آن هدیه وادار سازد، در بخشش و دهش خسیس ترین است.
آن که یاری می رساند به دیگران تا دیگران نیز او را یاری کنند، در نوع دوستی و یاری گری کم ترین است.
آن که می دهد تا بستاند؛ می بخشد تا ببخشایند؛ و می گذرد تا بگذرند، در همه ی این فضیلت ها کم ترین است.
این گزاره های متناقض نما ما را راهی راه دشوار و ظریف اما پنهان و رازآلود تعلیم و تربیت اخلاقی می کند که اساس و بنیاد هر گونه قاعده مندی و برنامه ریزی و هدف گذاری در تربیت اخلاقی را دگرگون می کند؛ چرا که:
آن که مربی است و از مربی بودن خود بی خبر، در مربی گری از همه ی مربیان مؤثرتر و نافذتر است.
آن که دین دار است و در دین داری خود بی غرض، در اوج ایمان خالصانه قرار دارد.
آن که عاقل است و ادعای عاقل بودن ندارد، به راستی عین عقل است.
آن که مؤمن است و از دین و ایمان خویش دم نمی زند، از سرچشمه ی ایمان برخوردار است.
آن که داناست و به جهل خود بیش از دانایی اش اعتراف دارد، عین دانش و حکمت است.
آن گونه که ارسطو در فن خطابه (ریطوریتا) چنین می گوید: «اموری که دوستی را سبب می شوند عبارت اند از:
نطلبیده در حق کسان محبت کردن و این محبت را جار نزدن.«(1)
انسان کاشف حقیقت نیست حقیقت کاشف انسان است.
»یابس«
1) فلسفه ی عشق؛ الکساندر موزلی؛ ترجمه ی فرشاد مزورانی؛ مجله مدرسه؛ شماره ی 3؛ ص 11.