بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام على خیر خلقه و اشرف بریته ابىالقاسم محمد صلى الله علیه و على اله الطیبین الطاهرین و على جمیع الانبیاء و المرسلین سیما بقیة الله فى الارضین و لعنة الله على اعدائهم اجمعین.
بحثى را که براى شما عزیزان عنوان مىکنیم راجع به تربیت اولاد است، بحثى است بسیار ارزنده و مفید براى همه و همه، و امیدواریم پروردگار عالم عنایت کند و حضرت بقیة الله عجل الله تعالى فرجه الشریف لطفى نماید و تا آخر ماه بتوانیم این بحث را به جائى برسانیم و من خیال مىکنم اگر پروردگار عالم عنایت کند و این بحث به جایى برسد، بحث مفید و ارزندهاى براى همه است و امیدواریم این خیال مطابق با واقع باشد. این بحث یک مقدمه دارد و فصلهاى متعددى، بحث امروز مقدمه بحث ماست و آن مقدمه این است:
از نظر قرآن و روایات اهلبیت (ع(، از نظر تاریخ و تجربه اثبات شده است که پدر و مادر دخالت مؤثر در سرنوشت اولاد دارند چه کودک، چه نوجوان و چه جوان.
به عبارت دیگر پدر و مادر دخالت در سعادت و شقاوت بچه، در سعادت و شقاوت نوجوان و جوان دارند، از قرآن و روایات اهل بیت (ع(، از
تاریخ و تجربه برمىآید که پدر و مادر دخالت در خوشبختىها و بدبختىهاى اولاد دارند پدر و مادر مواظب، در سعادت بچه تأثیر فراوان دارند و پدر و مادر لاابالى، و بىتفاوت در تربیت، در بدبختى اولاد تأثیر عجیبى دارند. تأثیر به اندازهاى است که از پیغمبر اکرم (ص) آن روایت مشهور رسیده: السعید من سعد فى بطن امه و الشقى من شقى فى بطن امه.(1) معناى روایت این است: دل مادر زمینهساز براى سعادت و یا براى شقاوت بچه است، به عبارت دیگر معناى روایت این است، پدر و مادر زمینهساز سعادت و یا شقاوت بچهاند.
مرحوم فیض علیه الرحمه در تفسیر صافى ذیل آیهى شریفه (هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ((2) روایتى نقل مىکند که براى همه مخصوصاً پدر و مادرها تکان دهنده است مىفرماید:
»وقتى دو ملک مصور آمدند که بچه را تصویر و صورتبندى کنند خطاب مىشود به آن دو ملک که نگاه کنید به پیشانى مادر و سرنوشت این بچه را از آنجا برداشت کنید و آن چه در پیشانى مادر است همان را قضا و قدر و سرنوشت این بچه قرار دهید بعد خطاب مىشود اما بداءهم براى من قرار بدهید. قضا و قدر تعلیقى است، در پیشانى مادر براى بچه و آن دو ملک همین کار را مىکنند مقدرات این بچه را، سعادت و شقاوت این بچه را، سرنوشت این بچه را از پیشانى مادر مىگیرند و در پیشانى او مىنویسند و براى پروردگار عالم بداء قرار مىدهند«.
معناى روایت این جور مىشود که بداء براى من قرار دهید یعنى پدر و مادر دخالت مؤثر در سرنوشت بچه دارند نمىگوئیم علت تامه، بلکه زمینهساز مادر خوب و پدر با تفاوت، زمینهسازند براى سعادت بچه، براى اخلاق بچه، و مادر بىعفت مادر لاابالى مادر بىتفاوت در تربیت، پدر لاابالى در جمع مال و در غذاى حلال و حرام، پدر لاابالى و بىتفاوت در تربیت اولادشان دخالت دارند. و بالاخره این روایت به ما مىگوید که پدر و مادر دخالت مؤثر در سرنوشت بچه دارند، در سرنوشت جوان، در سرنوشت نوجوان از همین نظر هم از
اهم واجبات در اسلام تربیت اولاد است.
قرآن شریف مىفرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ((3) یعنى اى افرادى که ایمان آوردهاید شما باید هم خودتان و هم زن و بچهتان را از آتش جهنم نجات بدهید. چنانکه به فکر خود هستید به فکر اولادتان باید باشید، چنانکه خود روزه مىگیرید به فکر روزه گرفتن اولادتان باید باشد، چنانکه خود نماز جماعت اول وقت مىخوانید به فکر نماز اولادتان نیز باید باشید، چنان که خود حجاب دارید به فکر حجاب دخترتان باید باشید و اگر خود حجاب داشته باشى و به فکر حجاب دخترت نباشى، اگر خود متقى باشى و به فکر تقواى بچهات نباشى، اگر خودت با نماز باشى و به فکر نماز بچهات نباشى مسئولى، جهنم است براى تو، ولو اینکه تو آدم متقى باشى، وظیفه این است که باید خودت و زن و بچهات هر دو را از آتش جهنم نگاه بدارى. در قرآن شریف این آیه که مىخوانیم تکرار شده است و لحن شدیدى دارد مىفرماید:
(إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ((4) ورشکسته آشکار در روز قیامت آنست که باید براى خاطر اولاد به جهنم برود، ورشکستهى آشکار آن است که خود و زن و بچهاش را از آتش جهنم نجات نداده است و در روایات مىخوانیم: واى بر آن پدر و مادرى که به فکر دنیاى بچههایشان هستند، اما به فکر آخرت آنها نیستند، به فکر اخلاق و ادب بچه نیستند، یعنى به فکر این هست که بچهاش درس بخواند، مدرکى بگیرد، پستى بگیرد، به فکر این هست که تأمین آتیه براى بچهاش بکند، به فکر این هست که جهیزیهاى براى دخترش تهیه کند – که همهى اینها بجاست باید باشد – اما به فکر دین، ادب، و تربیت بچه، به فکر این که این بچه با که رفت و آمد دارد، به فکر این که این بچه الآن ساعت 9 شب است کجاست، در خانه است یا نه، به فکر این که این بچه اخلاق، انسانیت دارد یا نه، به فکر این نیست، پیغمبر اکرم (ص) فرمود: واى به این افراد.
در روایت دیگرى مىخوانیم پیغمبر اکرم (ص) با اصحابش از جائى رد مىشدند برخورد کردند با بچههائى که بازى مىکردند پیغمبر نگاهى به بچهها کرد و بعد فرمودند: بدا به حال بچههاى دورهى آخرالزمان از دست پدر و مادرهایشان به خاطر اینکه پدر و مادرها به فکر دنیاى بچههایشان هستند اما به فکر آخرت بچهها نیستند به فکر تأمین آتیه براى اولادشان هستند اما به فکر تربیت صحیح، ادب این بچه، و دین او نیستند، بعد پیغمبر (ص) فرمودند: من برى هستم از این گونه مردم و آنها هم از من برى هستند.(5) یعنى آن پدر و مادرى که بىتفاوت در تربیت اولاد باشد آن پدر و مادرى که بىتفاوت در ادب اولادش باشد پیغمبر فرمودهاند من از آنها بیزارم آنها هم از من بیزارند.
در روایت دیگر پیغمبر اکرم (ص) لعن کردند. فرمودند: لعنت خدا بر آن پدر و مادرى باد که موجب بشود که اولادش عاق گردد.(6) معناى جمله این است که اگر پدر یا مادرى تربیت صحیح روى اولاد نکند دین صحیح به اولاد ندهد، ادب صحیح به اولاد ندهد معمولاً این اولاد پرخاشگر، طغیانگر بىادب مىشود، در مقابل همه قد علم مىکند در مقابل پدر و مادرش هم قد علم مىکند و پیغمبر اکرم (ص) فرمود: لعنت خدا بر پدر و مادرى باد که موجب مىشوند اولادشان عاق شود. و این عاقى را خود پدر و مادر موجب شدهاند، براى این که باید تربیت کنند باید مؤدب بار بیاورند؛ تا در جامعه مؤدب باشد، در خانه مؤدب باشد، متدین باشد، با عاطفه و با اخلاق باشد، پرخاشگرى با دیگران نکند، پرخاشگرى با پدر و مادر نکند و اگر بىتفاوتى کردند مواظبت نکردند و پرخاشگر شد پدر و مادر هر دو مسئولند، او براى این که عاق پدر و مادر است جهنم مىرود و این براى خاطر این که تربیت صحیح نکرده است. در روایات مىخوانیم روز قیامت که مىشود آن کسى که تربیت صحیح نشده، دختر بىحجاب، زن لاابالى در حجاب، زن لاابالى در عفت، جهنم مىرود براى خاطر بىعفتىاش، براى خاطر بدحجابى و یا بىحجابیش، بعد هم به مادرش، به مادر باحجابش به مادر باعفتش مىگویند تو هم باید جهنم بروى
براى این که تو باید او را باحجاب کرده باشى، نکردى لاابالى در حجاب شد، بدحجاب شد، تقصیر تو است، تو باید تربیت کرده باشى نکردهاى. در روز قیامت پسر بىنماز، دخترى که نمازش باطل است، دختر و پسرى که روزه نمىگیرند به جهنم مىروند، براى خاطر این که روزه نگرفته و نماز نخواندهاند. به پدر مقدس نماز جماعت خوانش مىگویند تو هم باید جهنم بروى براى این که باید او را با نماز تربیت کرده باشى نکردى بىتفاوتى کردهاى یعنى به فکر خود بودى اما به فکر پسرت نبودى به فکر خود بودى که راجع به نمازت مسئلهدان بشوى اما به فکر این نبودى که دختر 9 ساله و 10 ساله تو باید مسئله بداند، باید روزهگیر باشد، باید نمازخوان باشد، به فکر این نبودى، بىتفاوت بودى باید جهنم بروى او جهنم مىرود براى اعمال بدش، این جهنم مىرود براى بىتفاوتى در تربیتش.
در روایات مىخوانیم در روز قیامت اولاد از دست انسان شکایت مىکنند – یک دسته از اولاد از دست انسان شکایت مىکنند از دست پدر و مادرى که غذاى حرام به او داده باشند العیاذ بالله – یک تاجرى یک کاسبى از راه کمفروشى، از راه تقلب و بالاخره از راه حرام، یک ادارى از راه حرام غذا تهیه مىکند مىدهد به اولادش معلوم است غذاى حرام در قضاوت این بچه تأثیر دارد، در روز قیامت این دختر بزرگ این پسر بزرگ از دست پدر و مادر شکایت مىکنند، مىگویند خدایا او به ما غذاى حرام داد ما را قسى کرد، بازخواست ما را از پدر و مادر بکن. این یک دسته افرادى که از دست پدر و مادرهایشان شکایت مىکنند و شکایت آنها هم پذیرفته مىشود. یک دسته هم آن افرادى که تربیت صحیح روى آنها نشده است یعنى پدر و مادر کوتاهى کردهاند، مادر باید او را عفیف، با حجاب بار بیاورد نیاورده. پدر باید او را مؤدب بار بیاورد نیاورده، سرش به کار خودش بوده در قیامت این پسر و دختر از دست پدر و مادر شکایت مىکنند مىگویند: خدایا! این پدر و مادر، ما را باید تربیت کرده باشند نکردهاند. این پدر و مادر باید ما را نمازخوان کرده باشند نکردهاند، این پدر و مادر باید ما را مؤدب کرده باشند، ما را متخلق به اخلاق اسلامى کرده باشند نکردهاند خدایا ما جهنمى هستیم بازخواست ما را از اینها
بکن. در روایات مىخوانیم پدر و مادرها با این پسر و دخترها همه با هم به جهنم مىروند، اما اولاد براى کار بدش، اما پدر و مادر جهنم مىروند براى خاطر سوء تربیت یا براى خاطر بىتفاوتى در تربیت.
در روایات مىخوانیم پدر و مادرى که مواظب تربیت اولاد بودهاند در روز قیامت اولاد به آنها دعا مىکند به پدرش مىگوید: جزاک الله خیراً، خدا جزاى خیرت بدهد که مرا تربیت کردى من الآن بهشتى شدهام. پروردگار عالم خشنود مىشود. خطاب مىشود همهتان بروید بهشت، اما به عکس آن پسرى که تربیت نشده و پدر کوتاهى کرده در تربیت، دخترى که تربیت نشده متقى نیست، معصیت کار است و پدر و مادر کوتاهى کرده در تربیت، در روز قیامت همین دختر به مادرش مىگوید: لاجزاک الله خیراً. همین پسر به پدر به آن پدرى که شبانه روز زحمت براى دنیایش کشیده مىگوید: لاجزاک الله خیراً، مىگوید: خدا خیر به تو ندهد. چرا مرا تربیت صحیح نکردى، بعد پروردگار عالم غضب مىکند، مىگوید: همه شما جهنمى هستید اما اولاد براى کار بدش و اما پدر و مادر براى خاطر سوء تربیت یا براى خاطر بىتربیتى او نظیر این روایات فراوان است.
این روایاتى که خواندم این آیه شریفه را معنا مىکند که: «إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ«.(7) ورشکسته آشکار در روز قیامت آن افرادى هستند که باید براى خاطر اولاد جهنم بروند بىتفاوت بودند و براى خاطر بىتفاوتى در تربیت آنها جهنمى شدند، اینها هم جهنمى، لذا در روایات فراوانى مىخوانیم همین طورى که پدر و مادر به گردن اولاد حق دارند و حق پدر و مادر به گردن اولاد زیاد است، به اندازهاى حق بزرگ است که قرآن شریف حق پدر و مادر را در ردیف حق خدا آورده و به همه سفارش کرده است که مواظب حق پدر و مادر باشند. به اندازهاى حق بزرگ است که اگر پدرى یا مادرى از دست اولاد راضى نباشند ولو پدر و مادر تقصیر داشته باشند اولاد جهنمى مىشوند حتى خطاب شده: (اعمل ماشئت) هر کارى که مىخواهى بکن چون پدر و مادر از دستت راضى
نیستند تو را نمىآمرزم. حق پدر و مادر سنگین است، و بزرگ است، اما از آن طرف هم حق اولاد بر پدر و مادر سنگین است.
مشهور است مىگویند که یک پدرى به پسرش مىگفت بدى نکن عاقت مىکنم، او هم مىگفت: عوقت مىکنم – این درست است راستى بعضى اوقات بر پدر و مادر عوق صادق است یعنى اگر پدر و مادر حق اولاد را مراعات نکنند این پدر و مادر مسئولند.
و از جمله حقوق شمرده شده در تربیت اولاد یک حق مربوط به دنیاست که پدر و مادرها وظیفه دارند دخترشان را وقتى تمایل به ازدواج دارد شوهر بدهند، پسرشان وقتى تمایل به ازدواج دارد اگر مىتوانند زن بدهند و این از وظایف سنگین پدر و مادر است، پدر و مادرها باید مواظب باشند، اگر خداى نکرده پسر به گناه بیفتد براى خاطر بىزنى و پدر مىتوانسته به او زن بدهد و نداده است مسئول است پسر مسئول است پدر و مادر هم شریک گناه او. این حقى است که براى اولاد تعیین شده.
معمولاً در روایات وقتى حقوق را مىشمارد یکى از حقوق همین است که دختر را شوهر دهد و پسر را زن بیاورد وقتى تمایل به ازدواج داشته باشند و این از وظائف سنگین است و باید عملى بشود. باید مواظب باشید دخترتان اگر تمایل به ازدواج دارد در خانه نماند. باید مواظب باشید پسرتان اگر تمایل به زن دارد و مىتوانید زنش بدهید که مىتوانید باید بدهید و اگر ندهید مسئولید. چنانکه در تأمین آتیه هم پسر و دختر به پدر و مادر حق دارند اگر پدر بتواند یک زندگى متوسطى براى پسرش تهیه کند حق دارد باید بکند. چنانکه راجع به جهیزیه دختر حق دارد، دختر حق دارد از پدر و مادر جهاز بگیرد تأمین آتیه براى او از حقوق در روایات شمرده شده است. به اندازهاى این حق سنگین است که در روایاتى مىخوانیم مردى از انصار فوت کرد که داراى چند طفل صغیر بود و مختصر سرمایهاى که داشت نزدیک مرگ به قصد جلب رضاى خداوند از کف داد کودکانش در همان روز براى زندگى از مردم تمناى مساعدت مىکردند این خبر به اطلاع پیغمبر اکرم رسید، پرسید با جنازه متوفا چه کردید؟ گفتند او را دفن کردیم فرمود: اگر قبلاً مىدانستم نمىگذاردم او را در
قبرستان مسلمین دفن کنید او مال خود را از دست داده و فرزندان خویش را به گدائى در بین مردم رها نموده است.(8)
پدر و مادر مواظب اولاد در تأمین آتیهشان باشند، مواظب جهیزیه آنها به حد متوسط باشند، مواظب زندگى پسر در حد متوسط باشند و بالاخره مواظب ازدواج این دختر و پسر باشند. این یکى از حقوق است، اما حقوق مهمتر از این اخلاق است.
از حقوق شمرده شده، این است که اخلاق انسانیت باید به پسر و دختر آموخت از همان روز اول باید مواظب باشید دخترتان حسود نباشد، از همان روز اول اگر دیدید این بچه کوچولو با خواهرش حسود بازى کرد باید جلویش را بگیرید. حال نحوه تربیت چطور باشد بعد دربارهى آن صحبت مىکنیم. اگر از اول تفاخر و تکبر، منیت در این بچه کوچک دیدید باید جلویش را بگیرید. مخصوصاً اگر العیاذبالله خودتان متکبر باشید خودتان منیت داشته باشید، خودتان حسود باشید، قانون وراثت منتقل مىکند، او هم خودخواه و متکبر و حسود مىشود و بالاخره از همان کودکى باید جلوى این صفات رذیله را گرفت باید به این بچه عاطفه داد.
1) تفسیر روح البیان، جلد 1، صفحه 104 و کنز العمال، خبر 490.
2) آل عمران – 6.
3) التحریم – 6.
4) الزمر – 15.
5) جامع الاخبار، باب فى الاولاد.
6) بحار، جلد 77، ص 58.
7) زمر: 15.
8) قرب الاسناد، صفحه 31 به نقل از کودک فلسفى، جلد 2، صفحه 2.