واقعیت این است هر خانواده ای را نمی توان به معنای اخلاقی و یا مذهبی
کلمه خانواده خواند و قبلا لازم است دسته بندی دیگری (غیر از آنچه در فصل 2 همین کتاب داشته ایم) عرضه و ارائه کنیم. خانواده را از دیدی می توان به دو دسته بهنجار و نابهنجار تقسیم کرد.
خانواده ای را بهنجار گوئیم که بنای تشکیل و ادامه حیاتش مبتنی بر ضوابط شرع و عقل و روابط زوجین و فرزندان در مرز وظایف تعیین شده است. حقوق هر یک اعضاء در این خانواده مراعات شده و حق و شخصیت هیچیک از اعضاء در آن مهمل گذارده نشود. طبیعی است که در چنین خانواده ای آنچه به چشم می خورد حیات است، سعادت است، سکون و آرامش است، مودت و رحمت است و ثمراتی که از این خانواده پدید می آیند همه شاداب، ساخته و پرورده و همه مایه روشنائی چشمند.
خانواده ای را نابهنجار خوانیم که تشکیل و ادامه حیاتش براساس ضوابط مذکور نباشد. طبیعی است که در چنین خانواده ای دائما جنگ و ستیز است، درگیری و اختلاف است، سردی در روابط و فراز از وظایف است. حقوق افراد رعایت نمی شود و فرزندان آن هم چون میوه های تلخ و زیانبخش اند، نه نفعی برای خود دارند و نه می توانند خیر و سعادتی را متوجه دیگران دارند.
از گروه خانواده های نابهنجار می توان خانواده های نابسامان را معرفی کرد که آثار و عوارض آن بر خود و فرزندان فوق العاده شدید و نامیمون است و ما در این کتاب بررسی جوانب و ابعاد آن را وجهه همت خود قرار داده ایم.