ازدواج جدید برای کودکان مخصوصا تا سنین 6 سالگی قابل قبول و قابل تحمل است. تجربه نشان داده است بهر میزان که بر سن کودک افزوده می شود امر تحمل آن بسیار دشوار و در سنین نوجوانی و بلوغ در حد قریب به محال می شود. در این مساله بعد حساسیت فرزندان به سوی مادر بیشتر متوجه است تا به سوی پدران. بچه ها از ازدواج مادران بیشتر ناراحت می شوند تا ازدواج پدران.
پاره ای از تجارب روزمره نشان داده اند که ازدواج مادران در سنین نوجوانی فرزندشان با منع ها و مانع سازی ها همراه بوده است. و آنان در نقش رقیبی در برابر همسر جدید ایستاده و ازدواج او را با مادر خود دور از شأن خانواده خویش دانسته اند. حتی برخی از اینان کوشیدند که درگیری و نزاع پدید آورده و از این طریق خشم خود را اعلام دارند.
هم چنین دیده شد آنها که در جلوگیری والدین در امر ازدواج موفق شده اند نتوانستند وضع جدید را تحمل کرده و ناگزیر سر از ولگردی و فرار درآورده اند یا خانه خود را ترک کرده و به خانه خویشاوندان پناه برده اند. ما در این زمینه به مواردی بسیار از انحرافات و لغزشها در ردیف سرقت، جنایت، اعتیاد، خرابکاری نوجوانان برخورده ایم که ریشه آن همین امر بوده است. و یا در محیط زندگی به ولگردی پرداخته اند که حاصل آن نیز تبهکاری و انحراف بوده است.
به همین نظر اگر قصد ازدواج و تشکیل خانواده ای برای پدر یا مادر مطرح باشد بهتر است که آن را در سنین خردسالی کودک با حفظ شرایط مذکور محقق نمایند و بدانند هر چه بر سن فرزندان افزوده شود دشواری ها در این رابطه بیشتر خواهد بود. البته زمینه سازی فکری پدر یا مادر برای کودک در امر ازدواج خود می تواند تخفیف دهنده عامل جرم و انحراف باشد بویژه که به کودک بقبولانند این امر در رابطه با حفظ مصلحت و منافع آنهاست.