جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انحراف فکرى انسان گمراه نسبت به زن

زمان مطالعه: 3 دقیقه

»قال الصادق علیه‏السلام: اکثر الخیر فى النساء»

»وسائل الشیعه، ج 14، ص 11«

اقوام و مللى که بر اثر کبر و نخوت از تعالیم حق، که به وسیله‏ى کتب آسمانى، و زبان پاک انبیاء تبلیغ مى‏شد جدا مى‏زیستند، در تمام امور جهان و انسان دچار انحراف فکرى شدند، و نسبت به هستى و مخلوقات آن بطور اغلب، در قضاوت خود به تاریکى ره سپردند، و مسائلى دور از حقیقت، و مطالبى خلاف واقعیت گفتند، و بر اساس همان برداشتهاى غلط و قضاوت‏هاى ظالمانه زندگى کردند، و از این طریق ظلم سنگینى بر خود و دیگران روا داشتند، و صفحات تاریخ حیات را به زشتى و پلیدى نقاشى کردند.

از جمله قضاوت‏هاى آنان نسبت به زن بود، که قضاوتى دور از حقیقت، و امرى خلاف اخلاق و انسانیت، و برنامه‏اى ضد حق و واقعیت بود.

من در مطالعاتم در کتبى که در این زمینه نوشته شده چه کتب غربى و چه کتابهاى تألیف شده در شرق به این نتیجه رسیدم، که اقوام و ملل جداى از حق و بریده از وحى، و فرو رفته در هواى نفس و غرق افکار غلط چه در غرب و چه در شرق، نسبت به زن ده گونه قضاوت ظالمانه و دور از منطق عقل و زبان انسانیت

داشتند.

1 – موجودى است صد در صد ضعیف و ناتوان: بر این اساس باید نسبت به مرد در تمام جهات، بى‏چون و چرا تابع و فرمانبردار و محکوم باشد، و حق مداخله در هیچ کارى را حتى در چهارچوب خانه شخصى ندارد.

2 – موجودى است داراى روح شیطانى: بر این ملاک یا صد در صد خارج از حدود انسانیت است، یا اگر بهائى به او داده شود چیزى بین انسان و حیوان است، روى این حساب فاقد ارزش مى‏باشد، و قابل احترام نیست، و براى وى هیچ گونه شخصیتى نمى‏توان تصور کرد.

3 – براى او مالکیت و اختیار دارى نسبت به اشیاء و عناصرى که قابل ملکیت است وجود ندارد، اگر مرد صلاح بداند مى‏تواند مالک شود، آن هم نه هر چه را بخواهد.

4 – از جانب ارث گذارندگان هیچ گونه ارثى نمى‏برد، بلکه خود او از عناصر ارث است که پس از مرگ پدر و یا شوهر به دیگران ارث مى‏رسد!!

5 – عبادت و بندگى و ورود در حوزه معنویت حق او نیست، چون عباداتش فاقد ارزش است، و اجر و مزدى براى عبادت ندارد زیرا از نظر عقلى بسیار ضعیف و موجودى بوالهوس است.

6 – از نظر حقوقى و قضائى لیاقت انتساب به پدر و پسر خود را ندارد، تنها چیزى که رابط بین آنهاست خون است، و فقط مى‏توان او را نسبت به پدر و پسرش هم خون خواند، نه فرزند پدر و مادر فرزند!

7 – چون شوهر کرد فرزندان وى نوه‏ى پدر او نیستند، بیگانگى بین پدرزن و فرزندان زن حکومت قطعى دارد، نسبت از جانب اولاد ذکور است.

8 – بین او و مرد مسئله مرگ تفاوت کلى وجود دارد، مرد پس از مردن باقى، و زن پس از پایان عمر فانى است.

9 – در تصرف عنوان شیئیت است، روى این حساب مرد هر گونه تصرفى در مال و ثروتش دارد، همان تصرف را نسبت به زن دارد، مى‏تواند او را قرض بدهد، به اجاره واگذار کند، ببخشد، بفروشد، اخراج کند، و نهایتا به قتل برساند.

10 – کالاى شهوت است تنها براى لذت برى مرد آفریده شده، و مرد هم در لذت برى و بهره گیرى از او قانونى نمى‏شناسد، در این قسمت دهم اروپا و آمریکاى جداى از نبوت انبیاء آنچنان نسبت به زن راه افراط پیموده، که حدى براى آن نیست، زن در قسمت عمده‏اى از مغرب زمین کالاى سینما، تلویزیون، ویدئو، ماهواره و انواع مجلات براى جلب و جذب مشترى بیشتر، و درآمد مالى سنگین‏تر براى مؤسسات حیوانى و شهوانى است!!