شیوهى رفتار پدر و مادر با یکدیگر و اهمیتى که براى همدیگر قایلاند، مىتواند الگوى محکمى از پذیرش و عشق در زندگى خانوادگى براى کودکان ایجاد کند. بچهها ناظران مشتاقى هستند که با نگاه کردن به پدر و مادر دربارهى ازدواج آنچه را باید، مىآموزند. کودکان، از الگویى که با رفتار متقابل هر روزهى خود براى آنان فراهم مىسازیم بیشتر اوقات پس از ازدواج پیروى خواهند کرد. در حقیقت، روش رفتارى ما با همسرمان که نمونهى رفتارى براى فرزندانمان فراهم مىسازد مىتواند یکى از مؤثرترین عوامل در موفقیت زندگى آینده، رضایت شخصى و خوشبختى آنان باشد. این روش بر چگونگى رفتارشان با دیگران و جلب محبت آنان تأثیر مىگذارد و براى انواع روابطى که آنان در خانوادههاى خود براى بهتر یا بدتر زندگى کردن به وجود خواهند آورد، سرمشقى تهیه خواهد کرد.
بنابراین، در حالى که هیچ دستور کار معجزه آسایى براى ازدواج موفق وجود ندارد، ما باید بیشترین تلاش خود را براى به وجود آوردن یک الگوى خوب به کار بریم. رابطهى درست و سالم نیاز به تعادل در دادن و گرفتن دارد. در این رابطه لازم است هر کس توانایىها و ضعفهاى دیگرى را بپذیرد و توانایى محبت کردن، همدلى و همدردى را بیاموزد. کودکان
مىبینند ما چگونه به یکدیگر اهمیت مىدهیم و محبت مىکنیم. آنان همچنین زمانى که در این کار موفق نیستیم، کاملا متوجه مىشوند.
وقتى ما پدر و مادرها به یکدیگر احترام مىگذاریم و از همدیگر با گرمى و محبت حمایت مىکنیم – در علایق و ارزشهاى هم شریک مىشویم در حالى که تفاوتهاى فردى را نیز مىپذیریم – براى فرزندانمان الگویى مىسازیم که بتوانند بر اساس آن ازدواجى موفق و ماندگار را پایه ریزى کنند.