روشى که ما وقتمان را با کودکانمان مىگذرانیم به اندازهى زمانى که براى آنان مىگذاریم اهمیت دارد. اگر ما وقت و انرژى خود را با بىمیلى صرف فرزندانمان کنیم، پیامى که به آنان مىدهیم ممکن است به جاى سخاوت، رنگى از ناخشنودى و یا ناشکیبایى داشته باشد.
جولیاى نه ساله از مادرش مىخواهد به او کمک کند براى خواندن شعر در گردهمایى مدرسه آماده شود. مادر بىدرنگ موافقت مىکند و مىگوید: «باشه، ولى بیا زود تمومش کنیم؛ چون من منتظر تلفن هستم!» اگر چه جولیا از کمک مادرش به او خوشحال است، از شتابى که باید در کار به خرج دهد ناراحت است. بدتر از آن اینکه، احساس مىکند برنامه او چیز با ارزشى نیست و فقط باید به سرعت پایان گیرد و البته تلفنهاى مادر براى او مهمتر است.
هنگامى که ما وقت خود را سخاوتمندانه در اختیار کودکانمان مىگذاریم، آنان درک مىکنند زمانى که با آنان مىگذرانیم دست کم به اندازهى هر چیز دیگرى در زندگى ما اهمیت دارد. اگر چه باید بیاموزند که ما
نمىتوانیم همهى وقت خود را به انجام دادن خواستههاى آنان اختصاص دهیم، خواه کودکى نوپا باشند یا نوجوان، باید هر روز بتوانند دست کم دقایقى از توجه کامل و بدون شریک ما برخوردار شوند. شاید بعضى روزها پیدا کردن چنین فرصتى براى ما مشکل باشد؛ ولى خواهش آن از سوى ایشان چیز زیادى نیست.