درست همان طور که فرزندان ما پیوسته در حال آموختن از ما هستند، ما نیز مىتوانیم از آنان بیاموزیم. خانوادهاى از دوستانم که شبى را در بیرون
از خانه به تفریح گذرانده بودند، آخر شب سعى داشتند پسرهاى هفت و هشت سالهى خود را بدون سر و صدا از خودرو بیرون بیاورند و به منزل ببرند. مطابق معمول هر دو پسر از رفتن به خانه خوددارى مىکردند. وقتى با نارضایتى به سوى خانه مىرفتند، پسر کوچکتر پرسید: «نمىشه فقط چند دقیقه ستارهها را تماشا کنیم؟«
پدر و مادر ایستادند. آنان حق انتخاب داشتند، مىتوانستند بگویند: «تو دوست دارى وقت تلف کنى. این قدر پر توقع نباش. دیروقته، باید بخوابى.» اما چنین نکردند. آن شب، آنان براى لذت بردن از آسمان زیباى شب چند دقیقه وقت گذاشتند و بازتاب درخشش آن را در چهرهى فرزندان خود دیدند.
»تماشا کردن ستارهها، با «دیدن ستارهها» متفاوت است. بزرگترها نگاه مىکنند، مىبینند و به سرعت به سوى آنچه «باید» انجام دهند، حرکت مىکنند. کودکان ستارهها را با شگفتى تماشا مىکنند و دربارهى آنها حدسهایى مىزنند. به کودکانمان اجازه دهیم راه هاى جدید دیدن دنیا را به ما بیاموزند و خانوادهاى خوشحال و پویا به وجود آوریم که در آن همه با هم یاد بگیریم و رشد کنیم.