تعداد زیادی از روان شناسان و مربیان تعلیم و تربیت سعی کرده اند ویژگی های اخلاقی افراد را به طور عینی ارزشیابی کنند. بعضی از آنها به این فکر افتاده اند که درستکاری و صداقت، روح همکاری و سایر جنبه های اخلاقی را ارزشیابی کنند؛ مثلا یکی از طرق ارزشیابی درستکاری آزمودنی این است که از دو برگه ی کاملا متشابه، یکی را در اختیار آزمودنی می گذارند و از او می خواهند تا به طورمستقل غلطهای آن را تصحیح کند. اختلاف موجود بین نتایج حاصله از تصحیح آزمودنی، معیاری برای سنجش درستکاری آزمودنی خواهد بود.
شیوه ی دیگر برای سنجش درستکاری دانش آموزان این است که معلم به همه ی دانش آموزان دیکته می گوید، اوراق آنها را جمع آوری می کند و به طور پنهانی از همه ی آنها رونوشت بر می دارد. دوباره اوراق را به خود دانش آموزان بر می گرداند و از آنها می خواهد تا خود به تصحیح غلط اقدام کنند. آنگاه برای پی بردن به میزان دستکاری هر دانش آموز، ورقه ی تصحیح شده را با رونوشت آن مقایسه می کند. آزمونهای دیگری وجود دارد که انحصارا به ارزشیابی رفتار دانش آموزان اختصاص دارد. این آزمونها دانش آموزان را درموقعیت های تخیلی قرار می دهند؛ مثلا از آنها می پرسند:
الف- اگر کسی مداد شما رابه امانت بخواهد، بهترین کاری که می کنید، کدام است؟
1) می گویید که نوکش شکسته است؟
2) می گویید که آن را گم کرده اید؟
3) می گویید که نمی خواهید بدهید؟
4) مداد را به او امانت می دهید؟
ب- اگر ببینید یکی از دوستان شما در امتحان تقلب می کند:
1) به کسی نمی گویید.
2) می گویید که این کار صحیح نیست و او را نصحیت می کنید.
3) به معلم می گویید.
4) چیزی نمی گویید، بلکه شما نیز تلاش می کنید تا تقلب کنید.
البته بعضی از روان شناسان معتقدند که نباید شرافت و درستکاری کودکان را تنها از طریق قرار دادن آنها در مقابل مسائل تخیلی و کلامی ارزشیابی کرد. بلکه باید آنها را در موقعیت هایی قرار داد که رفتارهای نوع زیر را ایجاب می کند:
پس ندادن بقیه ی پول، برنگرداندن اشیای امانتی، تقلب به هنگام تصحیح ورقه ی خود، تکمیل کردن یک کار با چشمان بسته که انجام آن بدون تقلب امکان پذیر نیست.
ج- به عنوان نمونه، آزمون «تئودور سیمون» را که در این زمینه به کار می رود، شرح می دهیم:
به کودک تصویری را نشان می دهند که از یک دایره ی بزرگ تشکیل شده است. در محیط این دایره چند دایره ی کوچک وجود دارد. آزمایش به این صورت است که چشمان کودک را می بندند. نوک مداد او را روی ضربدر که در قسمت پایین دایره ی بزرگ واقع شده است، می گذارند و آنگاه از او می خواهند که در داخل هر یک از دایره های کوچک یک ضربدر بگذارد (تصویر زیر(. موفقیت در این آزمون با چشم های بسته قطعا غیر ممکن است. بنابراین موفقیت کودک دال بر تقلب او خواهد بود.
بسیار دشوار است که خواننده از ابراز بدبینی نسبت به بعضی از آزمونهای یاد شده خودداری کند. مخصوصا میزان این بدبینی در موردآزمونهای اخلاق بسیار زیاد خواهد بود. علل این بدبینی را می توان چنین توصیف کرد:
اولا در ارزشیابی کمی توانایی های اخلاقی و صفات شخصیت جای بحث وجود دارد.
ثانیا به رغم پیش بینی هایی که به عمل می آید، این خطر وجود دارد که رفتار خودبه خودی و عادت آزمایش شونده از لابه لای آزمونها منعکس نگردد.