در چنین خانواده ای نابسامانی کودکان چه احساسی دارند و در قبال رفتار والدین چگونه موضعی اتخاذ می کنند؟ در پاسخ باید گفت کودکان از این وضع و در این خانواده احساس بدبختی دارند زیرا می یابند که توقعات و انتظارات شان برآورده شده نیست و حقوق انسانی شان فراموش شده است. گاهی احساس می کنند که پدر و مادر قصد طرد و نقش از بین بردن آنها را دارند زیرا در سایه خشونت ها و تنبیه ها همه امیدهای خود را بر باد رفته احساس کرده و جدا گمان دارند که در خطر مرگ و نابودی هستند. هم چنین احساس شان از این امر احساس بدبختی است مخصوصا به هنگامی که خود را با دیگران مقایسه می کنند، گاهی این آرزو و امید در آنان پدید می آید که ای کاش پدر یا مادر بمیرند و آنها راحت شوند و دیده شده که برخی از کودکان چنین احساسی را بر زبان آورده اند.
موضع آنها در برابر چنین وضعی موضع خشونت است، عصیان است، انتقام گیری است، عدم اطاعت است. در پی آنند که حیثیت والدین را به خطر اندازند. نسبت به آنها کینه توز می شوند، حتی مسائل جدی و حساس خود را با آنان در میان نمی گذارند، بلائی که بر سر آنان آمده به والدین بازگو نمی کنند این خود منشاء بسیاری از مفاسد است.
بهر حال تربیت های سخت و خشن و اعمال قدرت های سنگین و جانفرسا اثر تربیتی ندارند، باعث کینه و کدورت می شوند آثار بعدی آن ناگوار است، طفل موضع ناروائی را در پیش می گیرد چون زندگی مفهوم خود را از نظر آنان از دست داده است.