جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ابرهاى تیره و تار خود ما

زمان مطالعه: 2 دقیقه

چگونگى برخورد ما با احساساتمان، از جمله ناشکیبایى، تنفر و خشم سرمشقى بسیار پرقدرت‏تر از آن است که به فرزندانمان بگوییم با احساساتشان چه برخوردى داشته باشند. ما نمى‏خواهیم احساسات ناخوشایند خود را به کودکان تحمیل کنیم؛ ولى در ضمن نمى‏خواهیم تظاهر کنیم که هرگز عصبانى یا ناراحت نمى‏شویم. در هر حال، بهتر است همیشه صادق باشیم؛ زیرا حتى در وقتهایى که مى‏کوشیم خشم خود را پنهان سازیم، فرزندان ما به خوبى درک مى‏کنند چه احساسى داریم.

مادر سام، صبح یکشنبه پس از یک هفته کار سخت با عجله سرگرم مرتب کردن خانه بود. سام نه ساله وقتى دید مادرش کوسنها را با عصبانیت سرجایشان پرت مى‏کند، از او پرسید؛ «از دست من عصبانى هستى؟«

مادر ایستاد، خود را جمع و جور کرد و گفت: «نه عزیزم؛ البته که نه.«

بنابراین، سام براى بازى کردن از خانه خارج شد؛ ولى گیج و پریشان بود و نمى‏دانست چه کارى مى‏تواند انجام دهد. مادر سام مى‏توانست صادقانه به او بگوید: «بله، من ناراحتم. دلم مى‏خواست تو اسباب بازى‏هاتو در اتاق نشیمن ولو نمى‏کردى. من قبل از تمیز کردن اینجا اول باید کلى

وقت صرف کنم تا وسایل تو رو به اتاقت ببرم. ممکنه لطفا به من کمک کنى تا اونها رو جمع کنم؟» به این ترتیب، سام مى‏فهمید که برداشتش در مورد عصبانیت مادر درست بوده است و همچنین مى‏فهمید از او چه انتظارى دارد.

کودکان همچنین باید یاد بگیرند که امکان دارد پدر و مادرشان از دست یکدیگر عصبانى شوند؛ ولى سرانجام اختلافاتشان را حل مى‏کنند. کارلاى هفت ساله نیمه شب از خواب بیدار شد و صداى داد و فریاد پدر و مادرش را شنید. او ترسید و زیر لحاف پنهان شد و سرانجام به خواب رفت. صبح روز بعد پدر وقتى متوجه شد که کارلا صداى جر و بحث آنان را شنیده است، توضیح داد: «من و مادر دیشب سر مسائل مالى بحث مى‏کردیم و با هم اختلاف نظر داشتیم، متأسفانه که صداى ما تو را از خواب بیدار کرد.»

براى کارلا بسیار مهم بود که بداند پس از جر و بحثى که پدر و مادر با یکدیگر کردند، اکنون همه چیز مرتب است. بنابراین، پدر مى‏توانست اضافه کند: «من و مادر با یکدیگر اختلاف نظر داشتیم؛ اما گمان مى‏کنیم به راه حلى رسیده‏ایم، اگر این راه حل مفید واقع نشود، ما راه دیگرى پیدا خواهیم کرد.» این حرف موجب مى‏شود کودک بفهمد که پدر و مادر او نیز ممکن است گاهى از دست یکدیگر عصبانى شوند یا با هم اختلاف نظر داشته باشند؛ ولى این به آن معنا نیست که یکدیگر را دوست ندارند.

کودک همچنین یاد مى‏گیرد که همه‏ى تصمیم‏ها به آسانى گرفته نمى‏شود و گاهى ممکن است براى رسیدن به راه حل، تلاش فراوان مورد نیاز باشد. هنگام رویارویى با مشکلات اجتناب ناپذیر زندگى چنانچه با کودکانمان رفتارى صادقانه داشته باشیم، مى‏توانیم حادثه‏اى بالقوه ناراحت کننده را به فرصتى ارزشمند براى آموزش مهارتهاى زندگى در گفت و گو و مذاکره و رسیدن به توافق تبدیل کنیم؛ مهارتهایى که آنان مى‏توانند هم اکنون و هم در آینده در زندگى به کار گیرند.