اخیراً مادری که دارای یک فرزند پنج ساله بود به من گفت که مشکل فرزندش این است که صحبت بزرگترها را قطع می کند. من به او گفتم «این مشکل او نیست، بلکه مشکل شما و همسرتان است که آموزش لازم در این زمینه را به او نداده اید.» اما او حرف مرا قبول نکرد. تجربه من با والدین به من آموخته است که والدین غالباً مسئولیت رفتار ناپسندشان را برعهده نمی گیرند. آنها می گویند «اما ما هر بار که او مرتکب چنین خطایی شده است به او تذکر داده ایم که این کار پسندیده ای نیست.«
اما تذکر دادن آموزشی نیست. این فقط غرغر کردن است و غرغر کردن منجر به غرغر کردن بیشتر و در نهایت منجر به نفرت کودک از شما و یا حداقل بی احترامی او نسبت به شما می شود.
والدین باید بدانند که رفتار محترمانه و نزاکت اجتماعی در نقطه مقابل ماهیت [طبیعی] انسان قرار دارد. در ماهیت انسان جایی برای تشکر از دیگران و انتظار دریافت اجازه برای صحبت کردن وجود ندارد. ماهیت انسان خودخواهی و بی اعتنایی به دیگران است. بنابراین کودکان رفتارهای غیراجتماعی را کنار نمی گذارند و به سادگی رفتارهای اجتماعی را نمی پذیرند. رفتارهای محترمانه بایستی که به آنها آموخته شود. علاوه بر این چون جایگزین کردن رفتارهای اجتماعی به جای رفتارهای غیراجتماعی کار دشواری است، بایستی که به طور مداوم روی آن کار کرد. آیا آماده چنین کاری هستید؟ اگر پاسخ شما مثبت است اجرای یک طرح پنج مرحله ای را به شما پیشنهاد می کنم:
1. آموزش رفتارهای اجتماعی و محترمانه را به یک پروژه کاری تبدیل کنید: هرگاه که می خواهید به فرزندتان رفتار جدیدی مانند استفاده
از لگن توالت، عدم قطع صحبت بزرگترها، استفاده از قاشق یا مرتب کردن بستر خوابش را به او بیاموزید، آن را به یک پروژه کاری تبدیل کنید. شما نمی توانید این کار را به صورت جسته و گریخته به کودک آموزش داده و توقع داشته باشید که در این کار موفق شوید. من و همسرم در طی مسافرتی که جک، نوه ی نُه ساله خود را به همراه داشتیم، برای آن که رفتار مناسب بر سر میز غذا را به او آموزش دهیم، آن را به یک پروژه ی کاری تبدیل کردیم. ما قبل از هر بار صرف غذا، با جک می نشستیم و موارد اساسی رفتار مؤدبانه ویژه صرف غذا را با او یک به یک مرور می کردیم. 1ــ منتظر می مانیم همه غذای خود را بکشند و سپس شروع به خوردن می کنیم. 2ــ اگر غذای اضافه خواستیم دست خود را به سوی ظرف غذا دراز نمی کنیم، بلکه از یک بزرگتر تقاضا می کنیم که آن را به ما بدهد. 3ــ قبل از ترک میز غذا می گوییم «متشکرم» و سپس میز غذا را ترک می کنیم.
هر بار جک مقررات را رعایت نمی کرد، ما به طور محترمانه رفتار درست را به او یادآوری می کردیم. در واقع ما به طور عملی آداب ویژه صرف غذا را به جک آموزش دادیم و او ظرف سه روز آن را به طور کامل آموخت. اگر کودک رفتار مورد نظر را ظرف یک هفته نیاموخت، مدت زمان پروژه را از یک هفته به دو هفته افزایش دهید.
2. یک یا مجموعه ای از آداب اجتماعی را در یک زمان آموزش دهید: هر چه کودک کوچک تر باشد، رعایت این مرحله از اهمیت بیشتری برخوردار است. ما به درستی انتظار داشتیم که جک در سن نُه سالگی بتواند آداب اجتماعی را حفظ کند و هر یک از آنها را در یک موقعیت اجتماعی مناسب به کار برد. بنابراین اگر جک چهارساله بود، ما فقط یکی از آداب ویژه میز غذا را در قالب یک
پروژه به او آموزش می دادیم. آموزش دو مورد از آداب اجتماعی یا بیشتر برای یک کودک زیر پنج سال موجب سردرگمی او شده و ناکامی زیادی را برای والدین و همچنین کودک فراهم خواهد کرد.
3. قبل از آن که کودک در موقعیت واقعی قرار گیرد، آداب اجتماعی لازم را با او تمرین کنید: فرض کنید شما قصد دارید به کودک پنج ساله خود بیاموزید که هنگام ورود به میهمانی مستقیماً به چشم افرادی که به طرف او می آیند نگاه کرده و «سلام» کند. بهترین کار این است که درست قبل از ورود به میهمانی این کار را با او تمرین کنید.
4. لغزش های رفتاری او را به طور جدی و محترمانه به او یادآوری کنید: توبیخ یک کودک به طور خشن و صدای بلند در برابر دیگران کار خوبی نیست. به یاد داشته باشید ادب و نزاکت ایجاب می کند که دیگرانی که در اطراف ما هستند، احساس راحتی کنند. شنیدن صدای داد و فریاد فردی که قصد توبیخ فرزند بی ادب خود را دارد به طور حتم ناراحت کننده است. بنابراین چنین کاری را نکنید. اگر فرزند شما نیاز به توبیخ دارد، او را به کناری ببرید یا آن که دستورات خود را در گوش او بگویید. اگر شما از قبل پروژه آموزش نزاکت اجتماعی در موقعیت مزبور را به فرزندتان به طور موفقیت آمیزی پشت سر گذاشته باشید، با مشاهده لغزش او از موازین آموزش داده شده، یادآوری در گوشی به او می تواند کارساز باشد.
5. تحسین را فراموش نکنید: در مواقعی که فرزندتان ادب و نزاکت اجتماعی را به خوبی رعایت می کند، تحسین او امری بدیهی به شمار می رود. البته تحسین او به این معنا نیست که از شدت خوشحالی بالا و پایین بپرید و دست افشانی کنید. یک تحسین ملایم مانند «امشب در میهمانی رفتار خوبی داشتی. من و مادرت به تو افتخار می کنیم.» کافی است.
چندی قبل یک مادر در طی نامه ای به من نوشت که چگونه توانسته است ادب و نزاکت اجتماعی را به فرزندان خود بیاموزد. از آنجا که این مادر بدون اطلاع از طرح پنج مرحله ای من و به روش خودش موفق به این کار شده و دارای اطلاعات خوبی در این زمینه است، آن را در اینجا نقل می کنم. عنوان نامه «قبلاً خیال می کردم فرزندم مال من است«:
هرگز نمی توانم بفهمم که چرا برخی از والدین به فرزندان خود اجازه می دهند که هر موقع دل شان خواست میان حرف بزرگترها بپرد، خواه در حین صحبت های تلفنی، یا صحبت های رودررو. به طور مثال خواهر شوهرم وقتی که تلفنی با من صحبت می کند، بارها و بارها به طور ناگهانی مرا پشت خط می گذارد و با فرزندش صحبت می کند. همچنین من دوستی دارم که هنگامی که در خانه اش هستم نمی داند باید با من صحبت کند یا با دختر شش ساله اش.
من چنین مشکلی را با فرزندانم ندارم. من به روش خودم این مشکل را حل کردم و چون فکر می کنم برای شما جالب توجه باشد، آن را در اینجا می آورم:
از هنگامی که فرزندانم دو سال یا حتی کمتر داشتند، با آنها به بازی ایفای نقش می پرداختم. من وانمود می کردم که دارم با فردی تلفنی حرف می زنم و فرزندم نیز وانمود می کرد که به یک لیوان آب احتیاج دارد. سپس من قوانین بازی را به آنها یادآور می شدم و سپس بازی را به شرح زیر آغاز می کردیم.
هنگامی که من وانمود می کردم که در حال صحبت تلفنی هستم، فرزندم به داخل اتاق می آمد و در نقطه خاصی از اتاق، در فاصله تقریباً 5 / 2 متری می ایستاد. قرار بود او همانجا ساکت بایستد تا من با گفتن «کاری با من داری عزیزم» به او اجازه حرف زدن بدهم. سپس او جمله
خود را با «عذر می خوام» آغاز و در ادامه درخواست می کرد که یک لیوان آب به او بدهم.
ما این بازی را به مدت یک هفته تکرار می کردیم و هر بار در پایان به او می گفتم که چقدر نقش خود را عالی بازی کرده و صبر و حوصله زیادی از خود نشان داده است. در هر بار تکرار من زمان انتظار فرزندم را قدری افزایش می دادم. چنان که در پایان هفته فرزند دو ساله من می توانست در حدود یک دقیقه منتظر اجازه من برای صحبت بماند.
پس از هر بار که در یک شرایط واقعی فرزندم صحبت تلفنی یا رودرروی من با یک بزرگتر را بدون کسب اجازه قطع می کرد، با نگاه و لحن تندی به او می گفتم: «تو می دونی که نباید این کار را بکنی» که معمولاً منجر به سکوت او می شد و من به صحبت خود ادامه می دادم. پس از یک دقیقه به او می گفتم: «حالا عزیزم بگو با من چه کار داری؟» با وجود این در برخی مواقع نیازی به چنین پرسشی نبود. چون او فراموش می کرد چه کاری با من داشته و در نتیجه اتاق را ترک کرده بود.
هر بار که قطع مکالمه بزرگترها همچنان از سوی فرزندانم صورت می گرفت، ما دوباره یک جلسه تمرین را در این باره برگزار می کردیم. من هیچ گاه آنها را به خاطر این کار تنبیه نمی کردم و واکنش من به آنها کافی بود که بدانند که دفعه بعد چه کاری باید بکنند.
به نظر من شما بایستی که در نوشته های خود درباره دست زدن بچه ها به اشیای داخل فروشگاه نیز اشاره داشته باشید. اخیراً یک مادر به من گفت که او هیچ گاه فرزندانش را از این کار منع نمی کند. او این گونه دلیل می آورد که کودکان تمایل زیادی به لمس اشیا و شناخت آنها دارند و اگر شما آنها را از این کار باز دارید، به قوه خلاقیت آنها آسیب خواهید رساند. در پاسخ به چنین والدینی باید بگویم که من کودکان خلاقی دارم، اما هیچ گاه به آنها اجازه دست زدن به اشیای داخل فروشگاه را نمی دهم.
این یک نامه دلگرم کننده است و نشان می دهد که والدینی وجود دارند که بهترین تربیت را آموزش پیشگیرانه می دانند؛ زیرا مانع از بروز رفتار ناپسند کودکان و تنبیه آنها می گردد و در عین حال ادب و نزاکت اجتماعی را به آنها می آموزد. چیزی که رکن اصلی در تربیت کودک به شمار می رود.
در واقع این داشتن ادب و نزاکت اجتماعی است و نه داشتن مهارت بازی فوتبال و نواختن پیانو یا حتی نمرات درسی خوب که یک پسر بچه و یک زن را از یک دختر بچه متمایز می سازد. اگر می خواهید فرزندتان آینده ای روشن را در پیش روی داشته باشد، تأکید تربیتی خود را روی چیزی قرار دهید که در دوران بزرگسالی بیش از هر چیز دیگری برای او مفید واقع خواهد شد: ادب و نزاکت اجتماعی.