– هیجان های منفی کودک را به عنوان فرصتی برای نزدیک شدن به او می پذیرد
– ناراحتی، خشم یا ترس کودک را با صبر و حوصله تحمل می کند و هیجان ها حوصله او را سر نمی برد
– نسبت به هیجان های خودش آگاه است و آنها را می پذیرد
– دنیای هیجان های منفی را عرصه با اهمیتی در فرزند پروری می داند
– به حالت های هیجانی فرزندش حساس است، حتی وقتی نامحسوس هستند
– ابراز هیجانی از سوی فرزندش او را گیج و مضطرب نمی کند، می داند در این شرایط چه باید بکند
– به هیجان های فرزندش احترام می گذارد
– احساس های منفی فرزندش را مسخره نمی کند و آنها را دست کم نمی گیرد
– به کودک نمی گوید باید چه احساسی داشته باشد
– احساس نمی کند که باید همه مشکلات را برای کودک حل کند
– لحظه های هیجانی را فرصتی می داند برای:
– گوش دادن به کودک
– همدلی با کلمات آرامش دهنده و محبت آمیز
– یاری کودک به نامگذاری احساسی که دارد
– یاری کودک در مدیریت هیجان هایش
– تعیین چهارچوب رفتاری برای کودک و آموزش شیوه های قابل پذیرش برای بیان هیجان ها
– آموزش مهارت های حل مسأله
تأثیر شیوه بر کودکان: آنها اعتماد کردن به احساسات خود، مدیریت هیجان ها و شیوه حل مشکلات را می آموزند. عزت نفس بالایی دارند، آموزش پذیر هستند و سازگاری بالایی با دیگران دارند.