جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آثار روانی و عاطفی در حرارت پوست و چهره

زمان مطالعه: 4 دقیقه

یکی دیگر از علائم ناملفوظ حالات و عواطف آدمی از طریق پوست بدن است. روانکاوان رادیکال در تحلیل پویایی شخصیت به ویژه در سنین اولیه و نخستین روزهای پس از تولد اعتقاد دارند که نوزاد آدمی از طریق تماس پوستی با مادر اولین تجربه ی عاطفی خود را از دنیای خارج از رحم می آزماید و این زبان پوست مادر است که گرمی یا سردی دنیای پیرامون را القاء می کند و نوزادانی هستند که در همان نخستین لحظه ی تولد

از طریق تماس پوستی با مادر یعنی نحوه ی بغل گرفتن، نوازش، حرارت پوست و. . . حس خواهند کرد که آیا «خواسته شده«(1) هستند یا «ناخواسته«!!(2) و همین تجربه اولیه پایدارترین اثر تربیتی و روانی را در تصویری که بعدها از خود می سازند خواهد داشت.(3)

بی دلیل نیست که در تعالیم اسلامی توصیه های فراوانی در آداب و سنن مراقبت از نوزاد در هنگام تولد شده است که هرکدام از آنها از نظر عوامل روان شناختی و تأثیرگذاری بر عواطف پنهان نوزاد می تواند تعیین کننده باشد.

آدابی مانند نحوه ی انتخاب دایه و شرایط آن، نحوه ی شیر دادن و آداب و شرایط آن و صدها نکته ظریف و عمیقی که از گنجایش این نوشتار بیرون است.(4) نگاه مادر به نوزاد در نخستین لحظه ی تولد می تواند تعیین کننده ی نگرش آینده کودک به دنیای پیرامون باشد. اگر نگاه مادر نگاهی توأم با گرمی و صمیمیت باشد احساس و عواطف کودک نسبت به دنیای اطراف با گرمی و اطمینان و اعتماد همراه خواهد بود. این اطمینان و اعتماد نه با زبان و کلام بلکه از راه پیام های شیمیایی و ناقل های عصبی بدون هوشیاری و به طور نامحسوس در ساختار شخصیت نوزاد

القاء می گردد.

همبستگی کامل روان، عواطف و جسم سبب شده است که هر بخشی از اعضای ظاهری بدن بخصوص پوست(5) در حد زیادی بیانگر صفات و خصوصیات روانی و خلقی شخصیت آدمی باشد. پوست آینه ی درون نمای انسان بوده و بیش از همه ی اعضا متأثر از اثرات اندیشه و تألمات روانی و روحی است.

پوست انسان به سرعت حالات روانی و بازتاب های حاصله از طریق غدد و هورمون های ترشح شده و سیستم اعصاب نباتی را نمایان می سازد.

سرخ شدن پوست هنگام شرم و حیا، رنگ پریدگی و رطوبت بدن در هنگام ترس و هیجانات، راست شدن موی بدن هنگام ترس از تأثیرات سریع و همزمان روان در جسم است.

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست

در این شعر، تابلویی از حالات روحی و روانی در قالب نمادهای بدنی به زیبایی تمام بیان شده است. همه ی این حالات باطنی و انفعالات روانی که بر سطح پوست ظاهر می شود خودانگیخته، ناخودآگاه و غیر ارادی است، و از همین نماد عینی و تظاهریافته در رنگ، حرارت، نرمی و سختی پوست می توان به علائم پنهانی و خصائص مخفی شده در ساختار

شخصیت پی برد.

هرچند آدمی قادر است به طور موقت حالت دلخواه و ژست میزان شده و کنترل شده را به خود بگیرد اما ادامه ی آن حالت و تداوم ارادی حالات و رفتار ناخودآگاه برای مدت طولانی مقدور نیست و بعد از اندک زمانی حالات باطنی و طرز تفکر و خصوصیات درونی و ناخواسته فرد نمودار می گردد.

بنابراین، طرز زندگی، سبک تفکر، ماهیت درونی افراد در ابعاد فیزیکی و شکل ظاهری به ویژه در سطح بدن از طریق علائم نمادین در چهره و پوست و چشم و. . . نمایان می شود، به طوری که شکل ظاهری هر فرد معرف کیفیت و فعالیت درونی او از نظر زیستی، روانی و اجتماعی است که خصوصیات خلقی، عادات مخفی و طرز تفکر او را نشان می دهد. و به شکل مرموز و نامرئی، عضلات و نسوج در حرکات بدنی و حرارت پوستی خصائص انسان را منعکس می کند.

در همه ی این نمادهای فیزیکی، چهره ی انسان همانند آینه ای روان و مسطح و زلال افشاگر ویژگی های پنهان و آشکار آدمی است. در چهره ی انسان آنچه ذاتی و اکتسابی است نقش بسته و هر فردی در حال سکوت گویای مطالبی بلند و آشکار از خود است.

نخست اینکه، چهره هر فرد نمودار طول زمانی است که بر او گذشته است و معرف مکان اقلیمی و نوع نژادی است که بدان متصف گشته است.

دوم اینکه، چهره ی آدمی، نمایانگر سلامت یا بیماری و وضع فیزیولوژیک و زیست شناختی بدن او در حال و گذشته بوده و چگونگی

کارکرد جهاز تنفسی، هاضمه، گردش خون، اعصاب و غدد داخلی را نشان می دهد. تناسب و هماهنگی ارگانیک این اعضاء و اندام ها در سیمای فرد با علائم بالینی آشکار می گردد.

سوم اینکه، چهره ی آدمی می تواند بیانگر اندیشه ی خیرخواهی یا بدخواهی باشد. به تعبیر «راسکین» هر کار خیر و نیکی به انسان زیبایی و جمال می بخشد و برعکس یک فرد تبهکار و بداندیش، چهره ای زشت و کریه به خود می گیرد.

شخصی که دارای صورت استخوانی است می تواند نسبت به خودش و دیگران رفتار بسیار خشن و بی رحمانه داشته باشد. چهره های گرد، لوزی شکل، مستطیل، صورت های دراز و کشیده و یا ذوزنقه و چندضلعی، یا چهره های نامتقارن هر کدام واجد خصوصیات پایداری است که در هنر چهره خوانی می توان شناسایی کرد.(6)

چهره می تواند روشنگر فضائل عقلانی، متانت، زیرکی، هوش، ذکاوت، بردباری، شجاعت، رأفت، مهربانی و یا بالعکس نشان دهنده خشونت، خست، تنگ نظری، کینه توزی، بیرحمی و. . . باشد و بالاخره چهره، افشاگر رازها و نیازهای درونی و سرکوب شده ی آدمی است که از طریق ابزارها و روش های ظاهری نمی توان به آنها دست یافت.

به تعبیر مولانا:

دیر باید تا که سر آدمی

آشکار گردد افزون و کمی

زیر دیوار بدن گنج است یا

خانه ی مار است و مور و اژدها

و یا در جای دیگر مولانا سروده است:

در وجود ما هزاران گرگ و خوک

صالح و ناصالح و خوب و خشوک

حکم آن خور است که آن غالب تر است

چونکه زر پیش از مس آمد آن زر است

سیرتی کاندر وجودت غالب است

هم بر آن تصویر حشرت واجب است

چند صورت آخر ای صورت پرست

جان بی معنیت از صورت نرست


1) Wanted.

2) Unwanted.

3) ر. ک. «نظریه های روانکاوی و شخصیت» جرالد، بلوم، ترجمه ی دکتر هوشنگ حق نویس؛ انتشارات امیرکبیر، صفحه ی 172، تهران سال 1363 و نیز بنگرید به نظریه های شخصیت. تألیف دکتر علی اکبر سیاسی، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1367.

4) کودک از نظر وراثت و تربیت جلد 1 و 2. محمد تقی فلسفی، انتشارات هیئت، نشر معارف اسلامی.

5) هر قسمتی از پوست انسان با قسمتی از اعضاء و جوارح بدن ارتباط دارد. مثلا درد قلب در بازوی چپ بروز می کند و بالعکس تا تحریک این نقطه درد برطرف می شود.

6) بنگرید به کتاب «چهره خوانی«؛ چی آن کوی، ترجمه شراره شیرودی، انتشارات نسیم دانش، بهار 79.