جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آثار حلال و حرام

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یکى از علماى بزرگ و خدمتگزار به دین و به مردم برایم نقل کرد، در ایامى که در قم خدمت حضرت امام خمینى «ره» تحصیل مى‏کردم در دهه‏ى عاشورا جهت تبلیغ به بخش‏ها و شهرها و مى‏رفتم.

نزدیک دهه‏ى عاشورا خدمت آن مرد بزرگ رسیدم، عرضه داشتم امسال به محل جدیدى دعوت دارم مرا دعا کنید و اجازه رفتن مرحمت نمائید، امام مرا دعا کردند، و در زمینه‏ى برخورد با مردم و تبلیغ دین نصیحت فرمودند.

به محلى که باید مى‏رفتم رفتم، در ابتداى ورودم به آن منطقه که دو سه هزار نفر بیشتر جمعیت نداشت مردى کشاورز، بیل بدوش، با چهره‏اى نورانى به من برخورد، پرسید براى تبلیغ آمده‏اى گفتم: آرى، گفت: در اینجا فقط از حلال و حرام خدا بگو، زیرا مردم این منطقه نیازشان به اینگونه مسائل بیش از مسائل دیگر

است، اکثر اینان حلال و حرام را رعایت نمى‏کنند، سپس به من گفت در این ده شبانه روز جز خانه من جائى نرو، من با کمال دقت حلال و حرام الهى را مواظبت مى‏کنم، خوردن غذاى من قلب تو را نورانى‏تر کرده، و سخنرانیت به خوبى اداره مى‏شود.

به خانه او رفتم، همانطور بود که از او شنیدم، عادى و راحت و بدون لکنت زبان و با القا مطالبى عالى منبر مى‏رفتم.

او صبح زود به صحرا مى‏رفت، و وقت نماز مغرب به مسجد مى‏آمد، و پس از سخنرانى با هم به خانه بازمى‏گشتیم.

یک روز بى‏خبر از او با اصرار شخصى به مهمانى رفتم، شب آن روز به وقت سخنرانى احساس سنگینى و محدودیت در مطلب و بیان کردم، گر چه مستمعین متوجه نبودند، ولى من در بیان مطالب بجان کندن افتاده بودم، دهاتى مهماندار دو سه بار از میان جمعیت با حالت خشمگین به من نظر کرد، در نگاه او این معنا را مى‏خواندم که به من اعتراض داشت، پس از پایان مجلس به خانه برگشتیم، با لحنى تند به من گفت کارد به شکم خورده، امروز از خانه من جاى دیگر رفتى، من از وضع سخنرانى تو این معنا را فهیمدم، تا اینجائى حق رفتن جاى دیگر ندارى، و تا پایان عمر هم در غذاى خود، و رفت آمدت به خانه‏ى مردم وقت کن، که حلال نورانیت مى‏آورد و حرام تاریکى ایجاد مى‏نماید.

یک بار دیگر به سخن عرشى و ملکوتى رسول خدا در زمینه‏ى نان و آداب بردن به خانه دقت کنید.

و ان لا یرزقه الا طیبا.

جز روزى پاک و حلال براى فرزندان به خانه نبرد.